۱۳۹۳ بهمن ۱, چهارشنبه

زمانی که خبر کشتار ۶٧ به گوش امام رسید ، چشاش سیاهی رفت !


زمانی که خبر جنایتها به گوش امام رسید ، چشاش سیاهی رفت ، احمد آقا ریر بغلشو نمیگرفت با سر رفته بود تو مبال ، زبون بسته تا چند وقت لب به آب و علف نمیزد . بهمین خاطر به احمد وصیت کرده بود بره زبان انگلیسی خودش رو قوی کنه ، تا بتونه تو مجامع جهانی جمهوری اسلامی رو افشا کنه که البته اجل بهش مهلت نداد .
ازون بدتر خامنه ای تا این خبرها رو شنیده بود با یک پیت بنزین رفته بود تو مجلس خودشو به آتیش بکشه ، اگه خلخالی و لاجوردی جلوشو نگرفته بودند معلوم نبود چی میشه . حتی میگن زمانی هم که پای منقل مینشست واسه کشته شده های خاوران اشک میریخت و ریش هاشو میکند . 
تمام کسایی که اعدام شدند خودشون بصورت داوطلبانه گردنهاشون رو میکردند تو طناب و صندلی رو از زیر پای خودشون میکشیدند تا خمینی و خامنه ای بی اطلاع از همه چیزو بدنام کنند!


کامنت بوتیمار عزیز در اینجا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر